یه سری مردا هستن …
ساده تیپ میزنن …
اودکلن خاص ، مثلا یاتاقان یا لالیک میزنن..
مشروب همیشه نمیخورن …
قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن …
مردایی که سوارماشین میشن و ساعت ۱ شب تنها تو خیابونا رانندگی میکنن در حالی که یه آهنگ خاص ، مثلا پینک فلوید و اسکورپیونز رو با صدای بلند ۱۰ بار گوش میکنن .
همونایی که تنها کافه و رستوران میرن …
یه جمع مردونه ی رفقاشون رو به ۱۰ تا مهمونی و پارتی نمیفروشن…
از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم ، همش فکر میکنن … ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات حرف میزنن !
اینا بهترین آدما برا درد دلن …
همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته میفهمن حرفت رو…
اما این مردا یه زمان مثل بقیه مردا معمولی بودن !!!
اسپورت میپوشیدن ، با صدای بلند میخندیدن ، شاید فوتبال میدیدن ، چشم چرونی میکردن و … خلاصه عین خیالشون نبود و رنگی بودن !
تا اینکه یه روز، یه زن تو زندگی شون اومد .
عاشق شدن …
زنی که زندگیشون رو عوض کرد ، تنهاشون گذاشت و رفت !!!
از اون روزاین مردا خیلی عجیب و خاص شدن .
خلاصه این مردا از دور خیلی خوب و جذابن ولی اگه بخوای وارد زندگیشون بشی …
وقتی بهشون بگی دوست دارم ، غصه رو تو چشاشون میبینی … ! انتظار نداشته باش بلا فاصله چشماشون برق بزنه و بهت بگن منم دوست دارم !!!
مکالمه های تلفنیشون کوتاه و مختصره … برا قرارشون عجله و هیجان ندارن !
این مردا دیگه خیلی سخت اعتماد میکنن !!
اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و … بلکه یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن .
وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن .
حالا حالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل رحمن … !
این مردا یه بار بزرگترین درد دنیارو تحمل کردن … یادت نره دیگه هر دردی براشون درد نیست …!
این مردا خیلی دیر به دست میان ولی وقتی اومدن برای همیشه میمونن …اگه آدم باشی …
درود بر همه مردای حقیقی …
(برگرفته از جایی که یک مرد تنها درد دلی کرده بود)
کنــارت هستند..
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند..
از پیشــت میروند یک روز..
کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد..
دوستت دارند..
تا چه موقع؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند..
میگویــند عاشــقت هســتند..
برای همیشه..!
نه……
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود..
و این است بازی
باهــم بودن!! ………
در ضمن فکر کنم مرد حقیقی هم کم پیدا بشه الان …………………. ولی تا دلتون بخواد نامردش زیاد، در ظاهر مردن ولی اگه کمی دقت کنین فقط نقاب مرد بودن به صورت دارن………..
چقدر زیبا نوشته بودید … بازی … بازی زندگی …. حقیقی هر چیز کمیاب شده اما به این معنا نیست که تمام شده باشه …. بگردید پیدا میشه … اما باید خوب جستجو کنید
تا دلتون بخواد دخترای نامرد زیادن
یه زنهایی هستند
تمام برندهای معروف دنیا رو می شناسند،ولی از هر کدوم ساده ترینش رو می پسندن
تیپ نمیزنن ولی متفاوتند
هیچ وقت مشروب نمی خورند
به یاد عشقشون زیاد قهوه می خورند،چون خوب قهوه درست کردن رو همون عشق قدیمی بهشون یاد داده
ساعت ۱ شب نمیتونن تنهایی تو خیابونا رانندگی کنن،ولی همون ساعت میتونن تنها بشینن و ترانهdance me to the end of love لیوناردکوهن رو ۱۰ بار گوش کنن
عطرهای تلخ و مردونه دوست دارن چون این عطرها بوی یه مرد عاشق رو یادشون میاره!!
این زنها تلخند
با ۱۰ من عسل نمیشه خوردشون
به هیچکس اعتماد ندارن
هیچ حسی به اطرافشون ندارن
هیچ وقت از ته دل نمیخندن،حتی لبخندهاشون هم بی رمق و بی رنگه
چشمهای این زنها زیباست ولی هیچ وقت زیبا نگاهت نمیکنن
با این زنها نمیشه درددل کرد چون تو دلشون جایی برای زخم جدید نمونده
وقتی بهشون بگی دوست دارم با تعجب نگات میکنن
این زنها همونهایی هستن که دیگه هیچوقت به دست نمیان،یه بار رفتن و دیگه هیچ وقت به خاطر هیچکس برنمیگردن
تنها دلخوشیشون اینه که عکسهای دختر ۲-۳ سالهء مردی رو که با تمام وجود عاشقش بودن و بی هیچ بهونه ای یکی دیگه رو بهشون ترجیح داد روزی چند بار ببینن و به ناخن های کوچولوی خوشگل لاک زدش زل بزنن
این زنها دردی به وسعت تمام دنیا تحمل میکنن
این درد خیلی بزرگتر از دردیه که مردهایی که شما توی متن زیباتون تفسیر کردین،دیدن.
متشکرم از این نوشته بسیار زیبا و تامل برانگیز شما …..
فروغ جون خیلی خیلی دوست داشتم نوشته هاتو یه جورای به دلم نشست مرسی زیبا بود
این چرت و پرتا چیه به هم می نویسین مرد تلخ زن تلخ….
کسی اسمی از تلخی نبرد دوست خوبم ….. هرکس نظراتش را نوشت … نظراتی که شاید دیدگاه هم نبوده باشد ….
کاسکو جان
کاش منم دنیام تخمه آفتابگردون و تقلید صدای دیگرون بود….
دنیا واسه آدما جای راحتی نیس
با تشکر از خانم فروغ
خیلی با احساس و زیبا نوشته بودید همه رو برد تو یه حس نوستالژیک…
رضا جان میبینم که ……
خیلییییییییییییییییییییییییی زیبا بودن ممنوووووووووووووووون
سپاس از نگاهتون
فروغ خانم البته تعداد این زنها از تعداد انگشت های دست هم کمتره ؛
یه سری مردا هستن همیشه اصول مردانگی رو رعایت میکنند حتی اگه هزار بار هم رودست بخورن بازم قانون مردانگی رو زیر پانمیگذارند
خیلی خوب بود ممنون
همیشه میدیدمش ولی اونبار تو اون عصر زمستونی وقتی نگاهم کرد و خندید دلم لرزید هفت سال گذشت و دلم رام نشد…
حمید و افروز
خخخخخخخ این چرت و پرت چیه
درد یعنی بی پدری
درد یعنی بی پولی
درد یعنی شکستن غرور
شکست عشقی هم شد درد
درست میگید شما
بسیار ناب… بسیار زیبا…
سپاس از مهرتان
متن جذابی بود اگه صرفن بخوام به عنوان یه قصه ی عاشقانه نظر بدم و ولی اگه بخوام مقایسه کنم با واقعیت زندگی احتمالن مردها یا زن های حقیقی “بزرگترین درد دنیا” که تحمل کردن دلدادگی نبوده!!زندگی واقعی خیلی سخت تر از زیباییِ متن های عاشقانه است!!!